عارفهعارفه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

من و خواهر عزیزم

دو روز در یه پست

1390/5/29 23:06
نویسنده : داداشی
654 بازدید
اشتراک گذاری

وای وای وای

عارفه منو میبخشی اینقد دیر کردم؟متفکر

خیلی سرم شلو غه برای همین چند روز رو تو یه پست میزارم

١٩/٥/٩٠

امروز خیلی غیر معمول نبود تنها چیزی که میتونم  اشاره کنم کمی شیطون شدنت و من مجبور

 شدم برای اولین بار با کامپیوتر سرگرمت کنم

خدایا مرا ببخش

داداشیت ٢٢/٥/٩٠

٢١/٥/٩٠

امروز رو هر چی بگم کم گفتم

امروز رفتیم باغ وحش

تازه به ابتکار بابایی کلی کاهو ی پلاسیده گرفتیم و یک عدد موز و تعدادی قند

راستی خواهر جون امروز محمد رضا هم اومد که به همگی «حتی خودم و مامان و بابام هم که از

سنمون خجالت نمیکشیدیم»هم خیلی خوش گذشت

حیف که دوربین دیجیتال نداریم

در ادامه با تعارف بابای محمد رضا به خونه ی اونا رفتیم و از اونجایی که محمد رضا یه اندازه ی یک کوه اسباب بازی داره!شما بسی کیف کردی عزیزم

بابایی و بابای محمد رضا هم که تازه هم دیگه رو گیر اوردن از افظار تا خود ساعت ٣٠/١١شب

 باهم حرفیدن

داداشیت٢٢/٥/٩٠

خدافظ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بماند
3 مهر 90 16:30
اين روزظ تولد منه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه بهم سر بزن باي


تولدتون مبارك اما شما ادرستون رو درست وارد نكردين